طلبه دارای یک هویت و خود فردی و نیز دارای یک هویت و خود صنفی است[1] یعنی یک شخصیت حقیقیِ فردی و یک شخصیت حقوقی و صنفی دارد. به همین جهت همانگونه که موظف به خودشناسی، خودآگاهی و خودسازی فردی است موظف به خودشناسی، خودآگاهی و خودسازی صنفی است. همان گونه که به عنوان یک انسان باید از ظرفیتها، داراییها، فرصتها، نیازها، استعدادها، بایستهها، وظایف و کاستیهای خود اطلاع داشته باشد به عنوان یک طلبه ـ یعنی به عنوان یکی از اعضای این گروه همکار ـ باید تصورات خود را از ظرفیتها، داراییها، فرصتها، نیازها، استعدادها، بایستهها، وظایف و کاستیهای حوزه و روحانیت اصلاح کند و به خودسازی صنفی بپردازد یعنی خود را برای انجام وظیفه در این صنف اجتماعی آماده سازد. همان گونه که به عنوان یک انسان به موفقیت و کمال انسانی خود میاندیشد به عنوان یک طلبه باید به موفقیت و کمال صنفی خود نیز توجه داشته باشد. بدین ترتیب باید دو آرمان را به موازات هم دنبال کند؛ آرمان فردی و آرمان صنفی.
برنامهریزی برای یک شخص متوقف بر شناخت آن شخص است. برنامهریزی برای یک صنف نیز در گرو شناخت آن صنف است. آشنایی با هویت یک گروه اجتماعی (راننده، کارمند، کاسب، طلبه) دورنمای وظایف الهی و بخش عمدهای از برنامة شبانهروزی او را روشن میگرداند. وقتی میگوییم «فلانکس راننده است.» دورنمای فعالیتهای او را به نحو کلی میتوان حدس زد. یک «کارمند» عمدة زمان مفید و توان خود را به کار در اداره میپردازد. طلبه نیز عمدة وقت مفید و توان خود را به «طلبگی» باید بپردازد. اما پرسش اساسی این است که «طلبگی» چه معنایی دارد؟
اگر در هویت طلبه کاوشی عمیقتر نماییم، دستور کار و وظایف او را به روشنی درمییابیم.
[1]. هویت هر کس یا هر چیز اوصاف ویژة او است که در کسان یا چیزهای دیگر دیده نمیشود. یعنی اموری که وجه تمایز آن چیز از اشیای دیگر است و موجب بازشناسی آن از دیگر اشیا میشود. بنابر این در بیان هویت طلبه باید امور و اوصافی ذکر شود که اختصاص به طلبه دارد و طلبه را از سایر اصناف اجتماعی ممتاز میگرداند و موجب میشود مصداق طلبه از غیر طلبه به خوبی بازشناخته شود.
برچسبها: طلبگی,